امروز پر از بوی بارانم
آن روز پر از افتضاح یک منجلاب بی سر و ته بی دلیل بی دلیل
از دنده ی بی خیالی بلند شده ام
کاش میشد همین جای خط
نقطه ای برای پایان من در نظر گرفت
من از پسرفت ناگزیر می ترسم
آهای کمکیار آمدهحرف دلبی دلیل[عناوین آرشیوشده]